آریوآریو، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

آریو قشنگ روزگار من

جشن دندونی

سلام عزیز دل من مامان برات یه جشن دندونی  کوچولو گرفت قربون این برق چشمات     مامانی   ببخش اگه خیلی عالی نبود مهمونیت , دست تنها با وجود توی شیطون بلا همین قدر از دستم بر میومد چون خونه ما کوچولویه مجبور شدیم مزاحم مامان بزرگت (مامان بابا)بشیم و مهمونها رو دعوت کنیم اونجا   اولش هی بهونه میگرفتی و گریه میکردی ,خوابت میومد .یه کم که خوابیدی سر حال شدی و با ذوق به  کارهای دیگران نگاه میکردی این  عکس هم با چشم گریون قبل از خواب البته  در همون حال بازم دستت تو خوراکی هاست  اینجا بعد بیدار شدنه که شده بودی همون شیطونتک همیشگی اینم گیفتها ژله ...
7 بهمن 1391

آریو داره یه دندون

دندون دندونه دندون آریوی خوشگلم  اولین دندونت توی 6 ماه و 22 روزگی(25 دی) در اومد و تو صاحب یه نصفه دندون خوشگل شدی  این مروارید ناز مبارکت باشه   عزیز دلم اما اصلا حال نداری فکر کنم درد میکشی و همش بهونه میگیری فدای اون دندون نقلیت بشم کاش دردات مال من بود چون تو عکس دندونت قابل رویت نیست این پست فعلا عکس نداره عشق منی خدایا شکرت بابت نعمت به این بزرگی که به من دادی ...
28 دی 1391

کوچولوی قهرمان من

سلام پسرک شیطون بلای من روز شنبه تعطیل بود و  میخواستیم بریم بیرون تو رو آماده کردم  گذاشتم رو تختت  تا با عروسکات بازی کنی تامن هم بتونم آماده بشم  از اونجایی مامانی همیشه دوربین به دسته چند تا عکس هم ازت انداختم خلاصه من رفتم آماده شدم برگشتم  دیدم که ... دیدم تو اینجوری شدی من من بدو بدو رفتم بابایی رو صدا کنم  اینم عکس العمل بابات  یعنی من مرده این ذوق باباتم که از جاش تکون هم نخورد پسر خوشتیپم تو تونستی در 6 ماه و 20 روزگی رو پاهای کوچولوی خودت بیاستی آفرین عزیز دل مامان ________________________________________________________________________________ اینج...
25 دی 1391

من و شیطونی هام

اینجا خونمونه شب یلداست ؛من سرم خورده به میز گریه کردم  I LOVE YOU PMC پسرم ،گلم،عشقم زمان داره مثل برق میگذره... حالا دیگه 6 ماهگی رو تموم کردی و من هنوز دارم به این فکر میکنم که تو پاداش کدوم کار خوب منی که خدا منو لایق داشتن تو دونسته     یک هفته قبل از پایان 6 ماهگی چهار دست و پا رفتن رو شروع کردی و همه جا دنبال من در حرکتی موقع تعویض پوشک مدام در حل فراری اینجا هم به زور نگهت داشته بودم بعد هم الفرار از قیافه ات کاملا معلومه که چه کش و قوسی داشتیم با هم و اما نشستن.... نشستن بلدی ولی دوست نداری بشینی در هر حال به فکر خراب کاری هستی آریو گوشی منو تو برداشتی؟؟؟ نهههههه  کوو...
12 دی 1391

تعقیب و گریز در خانه

سلام پسر نازم ماشالله داری بزرگ میشی هر روزم با یه شیرین کاری دل منو شاد میکنی عزیزم یه هفته است که دیگه کامل سینه خیز میری و  غلتیدنت هم تند تند شده ودور خونه رو غلت میزنی و دیگه هیچ چیزی از دستت در امون نیست علاقه خاصی هم به خوردن دست و آستین در حین تماشای تلویزیون داری و همچنان دست خوردن ادامه دارد...... اینجا هم از سیبیل هات خجالت کشیدی دستت رو نکردی دهنت دکترت این ماه گفته که آقا آریو میتونه فرنی رو شروع کنه تا رسیدیم خونه برات درست کردم  خیلی هم دوست داری شکمو جونم انشالله همیشه سالم و سلامت باشی که تمام آرزوی من سلامتی تویه دوستت دارم ...
8 آذر 1391

بادبانها رو بکشیییییییید

پسر نازم سلام وای که چقدر شیطون شدی ماشالله تازگی ها داری سعی میکنی سینه خیز بری یه کوچولو هم خودتو میکشی جلو و دوست داری همه چیز و برداری موقع غذا خوردن هم که نمیذاری من غذامو بخورم همش در حال گرفتن  قاشق و لیوان از دست منی عاشقتم شیطونک       ...
8 آبان 1391

آریو در سفر

گلکم سلام تو آخرین روزهای تابستون تونستیم یه مسافرت 4 روزه بریم شمال  خیلی خوش گذشت.تو هم پسر خوبی بودی و اذیت نکردی قربونت برم  اینم اریو و باباش ...
29 شهريور 1391

خوشگل موشگل من

پسرم این روزها مدام نگرانم نگران تو، از حادثه ها میترسم و این ترس باعث شده تو هم بیقرار بشی میترسم یک لحظه دستهای نرمت  رو ول کنم  اما لبخندت ...اون لبخند زیبات به من عشق به زندگی  میده کوچولوی دوست داشتنی من ،از خدا میخوام همیشه ی همیشه دلت شاد و نگاهت پر از امید باشه پسرکم اگه روزی اومد و من نبودم بدون همیشه عاشقت هستم حتی اگه نباشم دوستت دارم زندگی من     ...
27 شهريور 1391