جشن دندونی
سلام عزیز دل من مامان برات یه جشن دندونی کوچولو گرفت قربون این برق چشمات مامانی ببخش اگه خیلی عالی نبود مهمونیت , دست تنها با وجود توی شیطون بلا همین قدر از دستم بر میومد چون خونه ما کوچولویه مجبور شدیم مزاحم مامان بزرگت (مامان بابا)بشیم و مهمونها رو دعوت کنیم اونجا اولش هی بهونه میگرفتی و گریه میکردی ,خوابت میومد .یه کم که خوابیدی سر حال شدی و با ذوق به کارهای دیگران نگاه میکردی این عکس هم با چشم گریون قبل از خواب البته در همون حال بازم دستت تو خوراکی هاست اینجا بعد بیدار شدنه که شده بودی همون شیطونتک همیشگی اینم گیفتها ژله ...
نویسنده :
مامان شرر
1:34