یه مسافرت عالی
سلام عزیزم
نزدیک2ماهه که اینجا چیزی برات ننوشتم
اما امشب اومدم با کلی حرف و عکس
پسر خوشگلم
باورم نمیشه روزها دارن با این سرعت میگذرن,وقتی نگاهت میکنم میبینم ماشالله چقدر بزرگ شدی ,راه میری ,میرقصی,چند تا کلمه حرف میزنی,بیشتر حرفها رو متوجه میشی ,کاری و که ازت میخوام انجام میدی اسم خیلی از وسایل رو میدونی و خیلی چیزهای دیگه
گل پسرم
وقتی میبینم کل خونه رو در چشم به هم زدنی تبدیل به میدون جنگ میکنی با خودم میگم این همون فسقلی پارساله که جز گریه کردن کاری ازش بر نمیومد؟؟؟
عزیز دل مادر
همون طور که تو داری بزرگ میشی نگرانی های منم با تو قد میکشن,مادر بودن خیلی سخته مادر که باشی مدام نگرانی ,نگران آینده , حتی نگران 1 ساعت بعد ... تحمل 5 دقیقه دوری از تو رو ندارم و وقتی ازم دور میشی هزار و یک فکر و خیال بد میاد سراغم و تپش قلبم شروع میشه نمیدونم با این همه وابستگی ودلشوره چه کنم
همش فکر میکنم که مادر منم این همه نگرانی رو کشیده و هنوز هم ادامه داره و ما چقدر قدر نشناسیم در مقابل پدر مادرهامون
آریوی مهربونم
یک سال و یک ماهه که قدمهای کوچولوت رو تو خونه و قلب ما گذاشتی و من ثانیه به ثانیه عاشق تر میشم دوستت دارم فرشته کوچولوی من
__________________________________________________________________________
یه مسافرت فوق العاده داشتیم و خیلی بهمون خوش گذشت
گردنه حیران
دریا بعد از یه آب تنی حسابی,متاسفانه موقع آب بازی بابات یادش نبود ازت عکس بگیره
شن بازی
نگاهی دوباره به دریا
چی بریم؟؟؟؟
من نمیامممممم فراررررر
جنگل
درخت سواری منو بابام
باز هم آب بازی...
تاب بازی همراه با شعرش
کل خوشی سفر یه طرف,اذیت کردنهای تو توی ماشین یه طرف
با تموم شیطنتهات و خستگی هام بازم عاشقتمممممممممممممممم